۱۳۸۸ شهریور ۸, یکشنبه

اعتقادهای مردانه

نمیدونم این نوشته رو اصلا بزارم روی وبلاگ یا نه،ولی میخوام بنویسمش.
امروز اتفاقی افتاد، اتفاقی که اگر چه اصلا سیاسی نبود، ولی سنجش اعتقاد و تحمل یک مرد بود، مردی که زندان نرفته ولی اعتقادش زیاد سنجیده شده. کسی که هفتاد روز انفرادی نبوده، ولی یک سال توی شرایطی بوده که شاید خیلی از آدمها اگر بجایش بودند، جا میزدند. این که چرا همیچین اتفاقهایی براش میافته، چیزیه که من درست نمیدونم، شاید یک جور اجرته برای اعتقاد به راهش و خوب شاید این وجه اشتراکش باشه با همه ی اونهایی که برای اعتقادشون دارند اجرت میپردازند، فقط فرقش اینه که خیلی هاشون بوسیله ی کسان دیگه ای تاوان میدند، ولی این مرد ما رو شاید کسی " تاوان زده " نکرده.
داشتم فکر میکردم که
براشون دعا میکنم، هم برای مردی که گفتم، هم برای تمام مرد هایی که مردانه سر اعتقاداتشون ایستادند، خدایا کمکشون کن

هیچ نظری موجود نیست: